عشق

یه چیزی هست که همه ما باید بهش توجه داشته باشیم یه رکن اساسی موضوعی که همه ادعاشو میکنیم ولی درون ما خیلی کمرنگه

من می خوام یه عشق خالصانه داشته باشم یه عشق واقعی چیزی که همه دنبالشن من میتونم برای بازگشت به عشق از طریق درمان و شفای خودم با خودم قدم بزرگی بردارم دوست داشتن خودم کلید دوست داشتن دیگرانه عشق با خودم اغاز می شه پس باید اول از خودم شروع کنم وقتی رابطه هم با خودم بر پایه عشق و احترام باشه باعث تغیر ارتباط من با بقیه تو زندگی میشه از جمله کسانی که دوستشون دارم من در مورد خودم چه احساسی دارم خودم رو دوست دارم و به خودم احترام می زارم ؟به خودم افتخار می کنم ؟ اگر پاسخم منفی است این پاسخ دلشکستگیهام رو اشکار می کنه من وقتی خودم رو دوست نداشته باشم و به خودم احترام نزارم به دیگران اجازه می دم بدون عشق و احترام با من رفتار کنن اگر کسی بخواد به عنوان د.ست یا محبوب یا همسر نقشی تو زندگی من ایفا کنه چون من دقیقا نمی دونم چه کسی رو می خوام پس طبیعی که چنین شخصی موونی نیست که دلخواه منه من از اول این مطلب رو می دونستم با عشق به خودم اگر کسی بخواد با من باشه بایستی از وادی عشق و احترام اومده باشه نه از دنیای ترس و بی حرمتی

اگر من در حال حاضر با کسی ارتباط دارم که بهم احترام نمی زاره میتونم وارد یه دوره پاکسازی روح بشم تا هردومون به عشق و احترام برگردیم من میتونم از خودم شروع کنم با دیگران ادامه بدم اگر هیچ احترامی وجود نداشته باشه دیر یا زود منجر به دلشکستگی میشه

 

 

.                                           

 

 

انتظار

من تمام هستی ام را

در نبرد با سرنوشت در تهاجم با زمان

اتش زدم کشتم

من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم

و یک کلام در جزوه هایم ننوشتم

من به عشق منتظر ماندن

همه صبر و قرارم رفت

بهارم رفت

عشقم مرد

یارم رفت