افتاب

افتاب همه زندگیش بود همه دلخوشی هاش تو دنیا همه  اون عشقی که از عمق وجودش میتونست

حس کنه  پیوند پاک و عمقی با اون داشت

افتاب پاک صداقت بود که به زندگیش می تابید قشنگترین رویای زندگی اما نه رویا واقعیت بود

افتاب سطر برجسته زندگیش بود که هر صبح با تمام وجود بهش می تابید و هر شب با قصه های

نغز خالی از غصه افتاب سرش رو به دامان اون می ذاشت و با ارامش دل به خواب می رفت

ولی ناگاه  افتاب  تابنده  طلوعش رو از او ن دریغ کرد غروب کرد غروبی سرد و دلگیر ...

چه حوری می تونست رفتنش رو باور کنه ...

رفتن افتاب باعث کاهش جان اون شد توی دلش ارزوی اومدن اون  می مرد برگشت او تمنای محالی

بود اشتیاق رفتن به سمت اون رو داشت پرواز از این دنیای سرد و تلخ .

نا گفته ها  ای کاش ای کوه استوار نوشته های این دل پریشان منو یخونی می دونم مهم نیست

سکوت خیلی دلگیری داری ولی سکوت تو هرگز دلیل پایان نیست  به افتاب سلامی دوباره بده

می خوام بهت بگم افتاب زندگی من هم غروب کرد و من هنوز از عطر نفس های او سرشار سرورم

و هر شب میشه سیلاب اشک های بهاران رو روی گونه هام دید

می خوام همصدا باهات بخونم

                                       ای افتاب پاک صداقت در من طلوع کن

 

 

 

نظرات 17 + ارسال نظر
سارا دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:23 ب.ظ http://www.afsos.blogsky.com

سلام وبلاگ بسیار زیبای دارین شادباشین وموفق

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:26 ب.ظ http://rue.blogsky.com

قلم زیبایی داری
متن زیایی نوشتی
غمگین...
دلت شاد

نسرین سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:28 ب.ظ

سلام براتون اف گداشتم
برعکس علی آقا که ماهی یه بار آپ لود میکرذن شما چقذر زوذ زود به روز میشین !
راستی قشنگ بود
اما بازم جای کار بیشتری داره ...

salim سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.salimian.com

خجسته زادروز منجی عالم بشریت بر شما شادباش و مبارک باد
به امید آن روز که اشعه های طلایی صلح و دوستی در کنار آن یار سفر کرده همه گیتی را روشنایی بخشد.

علی سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:25 ب.ظ http://howstuffworks.mihanblog.com

سلام
وبلاگ جالبی داری.امیدوارم همین جوری ادامه بدی.در ضمن اگر به مطالب علمی آموزشی علاقه مندی یه سری به ما بزن.مطمئنم چنان شیفته وبلاگ ما میشی که دیگه تا عمر داری هیچ وقت فراموشش نمی کنی . اگرم با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن.
موفق و پیروز باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:52 ب.ظ http://www.zoeram.blogsky.com

سلام
خوبی دوست عزیز
وبلاگ زیبایی داری
خوش باشی

نسرین چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:45 ق.ظ

سلام عزیزم هنوزم نیومدی ؟
من منتظرتم
خداییش هنوز تو کف یه چیز وبلاگتم
این جوری که معلومه تو از همین اول بازدیدات بدک نیست نظراتتم همینو نشون میده این وبلاگو ول نکن ..
اگه ادامش بدی با برنامه ریزی مثلا بی موقع آپ نکنی و این جور مسائل انشاالله موفق میشی و میشی یکی از پر بازدید ترین وبلاگای بلوگ اسکای .
به چند دلیل اولا به خاطر فضای وبت (همون قالب})
چون انصافا خیلی زیباست
دوما چون یکی مثل علی آقا پشتته
سوما چون قلم خوبی داری.
من منتظر جواب آفام هستم

علی پنج‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:09 ب.ظ

ممنون

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:10 ق.ظ http://rue.blogsky.com

آدمها خیلی نمیتونن از هم دور بشن
بالاخره یه چیزی جا میمونه که مجبورن برگردن و برش دارن

شاید اون هم برگرده
دلت شاد

علی شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:19 ق.ظ

سلام
حوبی ؟ چی بگم حرفی برام نذاشتی
حوصله ی حرفم که نداری پس فعلا با حق

احسان شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام
مثل همیشه از ته دل حرف می زنی
اگه اون افتاب غروب کرد بدون که تو افتاب عمر یکی دیگه ای
پس غروب نکنی

ساز شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:03 ب.ظ http://zoeram.blogsky.com

سلام
خوبی دوست عزیزم
خیلی آپ نمی کنی؟
چرا؟
منتظرتم

دکتر و پرستار شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:19 ب.ظ http://www.xcvbnm.blogsky.com/

سلام . ممنون . شما را لینک دادیم . بهاری باشید .

نسرین یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:58 ب.ظ

سلام عزیزم .
حالت چطوره از علی چه خبر نیستش چند روزه کجاس ؟ نگرانشم
خوبه ظاهرزا داری کم کم یاد میگیری .فکر کردم این بار که اومدم حتما باید آپ کگرده باشی .
اما اینو بدون که آپ کردن های بی وقت فقط کلاس کارو میاره پایین
البته شما که اول راهین باید خیلی خیلی بیشتر از اون قدیمی کارا آپ کنین ..
مثلا هر ۴ یا ۵ روز یه بار
اما اگه یادت باشه یه وبی مثل پرسه های عاشقانه ۴۰ روزی یه بار آپ میشد و همه در انتظار آپلودش بودن
موفق باشی عزیز
بعد مطالبت خیای خوشگلن لمل منو ببخش که خیلی رک حرف میزنم ..
امیدوارم که ازم ناراحت نش چون به خاطر خودتو وب خودت می گم
اما گرچه خیلی قشنگن کسی این چیزارو نمیخونه
چون هیچ هیجانی براشون نداره
سعی کن بنویسی
مثلا اولین پستی که از علی آقا خوندم و اصلا نمیخواستک بخونمش ولی خودبخود اومد جلوی چشم این جوری شروع شد
از ۸ سالگی وارد زندگیم شد . از همون موقع جای پدر نداشتمو به خوبی برام پر کرد .......و ..و ..
من تو خماری بودم که این کیه ..نوشت و نوشت و نوشت و منو مجبور کرد که تا تهش بخونم .خداییش اونقدر روون نوشته بود که جای خسته شدن جذب نوشتش شدم . تا اینکه اخرین جملش نوشته بود
حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست
از اون شعر فهمیدم که منظورش امیدبوده .
چند روز پیش که داتم باهاش جچت میکردم بهم گفت میخوام تو وبش بنویسم یه پست اما چی شد ؟
برات یه آف میذارم حتما بخون

نسرین دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:49 ب.ظ

سلام عیزم (به قول علی البته من اشتباه نوشتمش باید نوشه بشه عی زم )
کجایی ؟ هنوز نه آپیدی؟

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:30 ب.ظ http://rue.blogsky.com

خدای بزرگ
خدای خورشید پشت ابر
خدای دقایق شاد و غمگین
مرا یاری ده تا امید را چاره ساز ناامیدی هایم سازم که تو بزرگی و امید بخش

آمین
دلت شاد

yasser سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:49 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد